شعر در مورد مادر از
فریدون مشیری
شعر در مورد
مادر,شعر در مورد مادر فوت شده,شعر در مورد مادربزرگ,شعر در مورد مادر از
فریدون مشیری,شعر در مورد مادر شهید,شعر در مورد مادر و پدر,شعر در مورد
مادر شوهر,شعر در مورد مادر زن,شعر در مورد مادر برای سنگ قبر,شعر در مورد
مادر از دست رفته,شعر درباره مادر فوت شده,دانلود شعر در مورد مادر فوت
شده,شعر نو در مورد مادر بزرگ,شعر مورد مادر بزرگ,شعری در مورد مادر
بزرگ,شعر در مورد فوت مادر بزرگ,شعر در مورد مرگ مادربزرگ,شعر زیبا در مورد
مادربزرگ,شعری زیبا در مورد مادربزرگ,شعر در مورد پدربزرگ و مادربزرگ,شعر
درباره مادربزرگ,شعر در مورد مادر شهید,شعر درباره مادر شهید,شعر در مورد
مادر شهدا,شعری درباره مادر شهید,شعری در مورد مادر و پدر,شعر در باره مادر
و پدر,شعر کوتاه در مورد مادر و پدر,شعر در مورد مادر پدر,شعر در مورد پدر
و مادر کودکانه,شعری در مورد پدر و مادر,شعر در مورد پدرو مادر,شعر درباره
ی مادر و پدر,شعر طنز در مورد مادر شوهر,شعر درباره مادر شوهر,شعر طنز
درباره مادر شوهر,شعری در مورد مادر شوهر,شعر در باره مادر زن,شعر طنز در
مورد مادر زن,شعر در مورد مادر و زن,شعر در مورد روز مادر و زن,شعر طنز
درباره مادر زن,شعر در مورد مادر برای سنگ قبر,شعر در مورد مادر روی سنگ
قبر,شعر درباره مادر برای سنگ قبر,شعر در مورد مادر بر روی سنگ قبر,شعر در
مورد سنگ قبر مادر,شعری در مورد مادر از دست رفته,شعر درباره مادر از دست
رفته,شعر درباره ی مادر از دست رفته,شعر در مورد پدر و مادر از دست
رفته,شعر مادر,شعر مادربزرگ,شعر مادرانه,شعر مادرم می آید,شعر مادر پرستار
دلم,شعر مادر سعدی,شعر مادر ایرج میرزا,شعر مادر فاضل نظری,شعر مادر
کوتاه,شعر مادر برای سنگ قبر,شعر مادربزرگ حسین پناهی,شعر مادربزرگ و
پدربزرگ,شعر نو مادر بزرگ,شعر خونه مادربزرگه,شعر خونه مادربزرگه 2013,شعر
خونه مادر بزرگ,شعر برای مادر بزرگ,شعر خانه مادربزرگ,شعر مرگ مادربزرگ,شعر
مادرانه کوتاه,شعر آهنگ مادرانه,شعر های مادرانه,متن شعر مادرانه,شعر
سریال مادرانه,شعر عشق مادرانه,شعر فیلم مادرانه,شعر حس مادرانه,شعر های
مادرانه,شعر مادر پرستار دلم اپارات,دانلود شعر مادر پرستار دلم,متن شعر
مادر پرستار دلم,خواننده شعر مادر پرستار دلم,شعر مادر از زبان سعدی,شعر
مادر از ایرج میرزا,شعر قلب مادر ایرج میرزا,دانلود شعر مادر ایرج
میرزا,شعر برای مادر ایرج میرزا,شعر ایرج میرزا درباره مادر,شعر فاضل نظری
برای مادر,شعر فاضل نظری درباره مادر,شعر درباره مادر از فاضل نظری,شعر
فاضل نظری در مورد مادر,شعر های کوتاه مادر,شعر در سوگ مادر کوتاه,شعر
کوتاه مادر بزرگ,شعر نو کوتاه مادر,شعر زیبا و کوتاه مادر,شعر درباره مادر
برای سنگ قبر,شعر مادر برای روی سنگ قبر,زیباترین شعر مادر برای سنگ
قبر,شعر مادر سنگ قبر,شعر در وصف مادر برای سنگ قبر,شعر در مورد مادر برای
سنگ قبر,شعر مادر روی سنگ قبر,شعر مادر جهت سنگ قبر,شعر مادر واسه سنگ قبر
در این مطلب سعی شده است که حدود 100 شعر زیبا از زیباترین اشعار زیبا در مورد مادر را برایتان تهیه کنیم.امیدواریم که این اشعار مورد توجه شما قرار گیرد
مادر بهشت من همه آغوش گرم تست
گوئی سرم هنوز به بالین نرم تست
مادرحیات با تو بهشت است و خرّم است
ور بی تو بود هر دو جهانش جهنّم است
ما را عواطف این همه از شیر مادر است
این رقّتی که دردل وشوری که درسراست
اغلب کسان که پرده حــــرمت دریده اند
در کودکی محبّت مــــادر ندیده اند
امروز هستیم به امید دعـــــای تست
فردا کلید باغ بهشتم رضای تست
قسم برجامه ی پاکی که از عشقت به تن کردم
که تا جان دربدن دارم فراموشت نخواهم کرد
زیبا ترین کلمه برلب های بشریت کلمه«مادر» وزیبا ترین آوا،
آوای«مادرم» است.این کلمه آکنده از عشق و امید است،
کلمه شیرین و مهر انگیز که از اعماق قلب بر می خیزد
وزیبائی است.مادر همه چیز ماست
مادر آن روح جاودانی است که
لبریز از عشق و
زیبائی است
زنم از دیده بر دل روی مادر
منم مست کمان ابــروی مادر
گل از خجلت نقابی بر رخش زد
چو آمد عطر مشکین بــوی مادر
زنم از دیده بر دل روی مادر / منم مست کمان ابــروی مادر
گل از خجلت نقابی بر رخش زد / چو آمد عطر مشکین بــوی مادر . . .
روزت مبارک ای بهترین و برترین
مادرم مرغ دلم پر میکشد اندر هوایت
آرام جان باز آ که من مشتاق آن خندیدنت
به ماتمت من ماندهام با صد هزاران آرزو
آغوش باز مضطرب در حسرت بوییدنت
مرا آن روز شادی بود در سر
که سر میبود بر زانوی مادر
چراغ خانهی ما گشته خاموش
که مادر نیست اندر خانه دیگر
آینهی صدق و صفا مادر است
اسوهی تقوا و وفا مادر است
ای که دلت خانهی عشق خداست
حجت آیات خدا مادر است
تو رها و ما اسیران ز غم تو گوشهگیران
همه ما به دام مانده، تو ز بند رسته مادر
مادر نمــای قــدرت دنیـــای خلقـــت است
مادر به مـا ز ایــزد یکتــا فضیـــلت است
فـردوس را بــــه زیر قدمهـــاش مانده رب
کـو را مقــام، بعــد خـــدا در عبـادت است
تو نمایانگر الطاف خدایی مادر
مروه و حج و صفایی مادر
زیر پای تو بهشت است بهشت
باز هم طفل توام ،هرچه کردم ، چه زیبا و چه زشت
بهترین بخش بچه بودن زمانی بود
که روی کاناپه خوابمان میبرد
و فردا به صورت جادویی ، روی تخت بیدار میشدیم !
مادرم روزت مبارک
به پاس آن همه مهر و وفایت
حقیر است این محبتها برایت
ندیدم در جهان بهتر ز مادر
سر و جانم همه بادا فدایت
مادر ای مظهر دوستی و مهربانی و فداکاری،
ای عزیز رنجکشیدهای که تا آخرین لحظه به عزت و احترام عزیزانت میاندیشیدی،
ای سبز جاودانی و مصداق عینی فداکاری،
روحت شاد
همه روح، خسته مادر، همه دل شکسته مادر
همه تن تکیده مادر، همه رگ گسسته مادر
تا دیده ام به روی جهان باز شد، زشوق
لبخند مهربان تو جا در تنم دمید
فریاد حاجتم چو برون آمد از گلو
دست نوازش تو به فریاد من رسید
مادر تابلوی آفریدگار است . تار و پود روح مادر را از مهربانی بافته اند.
عشق مادر هدیه بزرگ خدا به انسان. پس قدر این هدیه بزرگو ار را بدانیم .
دنیا به کام تلخ من امشب عسل شده است
شیرین شده است و ماحصلش این غزل شده است
تاثیر مهر مادریت بوده بر زبان
این واژه ها اگر به تغزل بدل شده است
روز مادر مبارک
مادر ای معنی ایثار، تو گل باغ خدایی
توی روزگار غربت با غم دل آشنایی
مینویسم از سر خط، مادر ای معنی بودن
مینویسم تا همیشه، تویی لایق ستودن
نبودنِ تو
فقط نبودنِ تو نیست
نبودنِ خیلی چیزهاست…
کلاه روی سرمان نمیایستد!
شعر نمیچسبد…
پول در جیبمان دوام نمیآورد!
نمک از نان رفته!!!
خنکی از آب………….
” ما بیتو فقیر شدهایم ” مادر ….
دم رفتن است باری نظری که تا ببینی
که چگونه خانه بی تو، به عزا نشسته مادر
سفری است اینکه میلش نبود به بازگشتی
همه رو به بینهایت سفرت خجسته مادر
حدیث از خــــــــــــــاتم پیغمبـــران است که جنّت زیر پـــــــــای مادران است
بزن بر پای مــــــــــــــادر بوسه از شوق که خاک پــــــای او رشک جنان است
گرچه در عالم پد ر دارد مقامی ارجمند لیکن افزون ازپدر قدر ومقام مادر است
مادر دانا کند فرزند دانــــــــا تربیت هرکه برهرجا رسدازاهتمام مادر است
هر لحظه در برابر من اشک ریختی
از چشم پر ملال تو خواندم شکایتی
بیچاره من، که به همه ی اشکهای تو
هرگز نداشت راه گناهم نهایتی
روز مادر
بر مادرانی که تن فرزندانشان
ذره ذره خاک وطن شدند
مبارک باد
میدانی…
بعضیها را هر چه قدر بخوانی…خسته نمیشوی!
بعضیها را هر چه قدر گوش دهی…عادت نمیشوند!
بعضیها هرچه تکرار شوند… باز بکر هستند و دستنخورده!
دیدهای؟
شنیدهای؟
بعضیها بی نهایتند!
مثل مادر…
گفتم چسان زبانم، از مدح تو برآید
گفتا تو مدح زن را، برگو که خوشتر آید
گفتم مقام شامخ، از بهر توست مادر
گفتا شرافتم از، دخت پیمبر آید
گفتم تو آیتی از، آیات ذوالجلالی
گفتا همین که گفتی، زهرا به خاطر آید
گفتم که لفظ مادر، زیباترین کلام است
گفتا که واژهی آن، چون تاج بر سر آید
گفتم بهشت و جنت، باشد به زیر پایت
گفتا که این صفت از، زهرای اطهر آید
گفتم شمیم بویت، چون لالهی بهاری است
گفتا شمیم زهرا، چون عود و عنبر آید
گفتند به تارک دو عالم بنموده به خط زر مصوّر
گنجی نبود به ارج و قیمت همپایهی تار موی مادر
خورشید به کُرنش است وکوکب بر مژّه نشانده ژاله، شاید
رخ تازه کند ز شمس رویش، اکران جهان شود منوّر
از مصدر جان خویش بنمود در مصرع ناسپاس ما جود
آن لولو نُه صدف که در حُسن، هیچش نبود به دهر همبر
بس سوخت و بزم جان بیفروخت، بس توخت به دیده رنج و تاوید
حاصل چه که زین نهال نوبر، ملحوظ نشد ز سایه یکسر
این خسرو ناشناس کز دوست بر زیر قدم گرفته مینـو
در شأن و کنار یار عمریست بنهاده ز غم سریر و افسر
یارب همه گلبنش پر از گل، یارب همه دولتش معمّر
از جام فرح لبش مهنّا، مملوک به جنّتش میسّر
میخواه که در نفاح جعدش دلفان بکند هزار اوراد
از نام بلند او سراید اطراف سخن به عود و عنبر
مادر
نمیتوانم کلامی در مورد اش بنویسم و عاجزم
فقط از خداوند میخواهم که
خـدایا بالاتر از بهشت هم داری..؟
برای زیر پای مــــــــادرم می خواهم
روز مادر مبارک
بوی بهشت می دهد دست دعای مادرم
سجده پس از خدا برم بر کف پای مادرم
اتش پاک عشق را دامن شوق می زند
در دل خام-سوز من حمد و نثای مادرم
مادر! حضور نام تو در شعر های من
لطف خداست شامل حال غزل شده است
غیر از تو جای هیچ کسی نیست در دلم
این مسأله میان من و عشق حل شده است . . .
هر سال منم عبد عطایت مادر
خوشبخت شدم من از دعایت مادر
نوروز که قابلی ندارد بیبی
صد عید، الهی به فدایت مادر
مادر، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا.
آنگاه که مادر، گهواره را تکان میدهد ، عرش خدا به لرزه درمیآید.
و همهی فرشتگان سکوت میکنند تا زیباترین سمفونیِ هستی را بشنوند:
لالایی مادر
مادر! درستایش دنیای پرمهرت ، ترانه ای از اخلاص خواهم سرود
و گلدسته ای از مهر بر گردنت خواهم آویخت.
شکوه عشق را در زمزمه های مادرانه ات می یابم
و انگیزه خلقت را از قلب پر مهرت می خوانم.
مادر، بوسه بر دستان خسته تو جانم را زنده می کند
و دیدار تو عشق را در دلم به ارمغان می آورد.
ایمانم از دعای توست و خدایم را از زبان تو شناخته ام ،
عبادت را تو به من آموخته ای ، مادر ! ای الهه مهر.
تو گلی خوشبو از بهشت خدایی که گلخانه دلم از عطر تو سرشار است ،
از تبار فاطمه ای و گویی وجود تو را با مهر فاطمه سرشته اند
پس همیشه دعایم کن چرا که دعایت سرمایه فردای من است.
مادرم ! به پاس آنچه به من داده ای ،
به ستایش محبتهای بی اندازه ات ،
و به وسعت همه خوبیهایت دوستت دارم.
مادر خوبم ، روزت مبارک
به تو سلام می کنم، تا خانه عروجم با دعای تو بنا شود
و دلم در آسمان آبی مهرت رها شود
روزت خجسته، لبانت پر ز خنده و دلت شاداب و سرزنده باد . . .
تمام عالم امکان فدایت ای مادر
تمام عمر میکنم دعایت ای مادر
تمام روزی من از دعای خیر تو بود
وحاضرم که دهم جان برایت ای مادر
من زاده شدم به عشق مادر / پرورده شدم به عشق مادر
در دامن او شدم چنین نور / پیوسته شدم به عشق مادر . . .
مادر که برود نظم خانه به هم میریزد …
علی نجف …
حسن بقیع …
حسین کربلا …
زینب دمشق …
.
.
.
و مهدی را نمیدانم کجا بیابم …
فرارسیدن ایام فاطمیه تسلیت.
مرا به کعبه چه حاجت؟
طواف میکنم “مادرم” را،
که برای لمس دستانش هم باید وضو گرفت …
روزگار من چه صفایی داشت
وقتی مادر صبح ها سفره ای می ذاشت
قلبم از احساس گفتنی ها داشت
وقتی مادر پیشم قدم بر می داشت
به خدا مادر بی تو غمگینم
خاک دلتنگی بستر سینم
به خدا مادر بی تو بی احساس
نا امیدی راهیه فرداس
بین ما دریا ، بین ما دوری
بین ما تقدیر، سخت و مجبوری
در دل شبها مادر، من تورا جویم
تا کشی با عشق ناز دستی بر رویم
به خدا مادر بی تو غمگینم
خاک دلتنگی بستر سینم
به خدا مادر بی تو بی احساس
نا امیدی راهیه فرداس
میگم تو که هنوز کنارمی
غم جدایی از چشاشو نداری
بشین پاشو هزار دفعه شکر خدا کن
مقدسه خاک پاش ، مهر دعاس
مقدسه خاک پاش ، مهر دعاس
دوستت دارم مادر……….
مادر ، تکواژهایست زیبا
مادر ، عین زیباییست و البته که زیباتر از زیبایی چیزی نیست
قلب بزرگ خدا در سینهی مادران میتپد
مادر ، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا
آنگاه که مادر، گهواره را تکان میدهد
ای مادر مقدس و ای مهربان من
ای روشنی قلب من و دیده گان من
عشق و صفا و مهرومحبت نشان تست
ای پرتو امید به دل ناتوان من
فوق العاده ترین نمونه ای از عشق در زندگی من
“وقتی که ۴ سیب داشتیم و ما ۵ نفر بودیم
مادرم گفت:
“من سیب دوست ندارم”
(بوعلی سینا)
وقتی
غم روی دلت سنگینی میکند، میخزی کنار مادر و برایش آه میکشی و او آهت
را به جان میخرد و آرامت میکند.وقتی شادی و مرغ دلت خنده سر میدهد،
میروی پیش مادر و با آب و تاب برایش از شادیات میگویی و او خندهات را
به جان میخرد و خوشحالتر از تو دهانش به خنده باز میشود. رفیق بیکلک،
مادر را چه خوب گفتهاند. نه در غمش غل و غش دارد و نه در خوشحالیاش؛ مهر
میجوشد از اندام مادر.یادت هست بچه که بودی دلت میخواست الکی هم که شده
بهانهبگیری و قطره اشکی به چشمت بیاوری که کسی نگاهت کند؟ اگر کسی توجهی
به تو نداشت، ولی مادر دواندوان میرسید و آن قطره اشک نمایشی را از کنار
چشمت میچید و انگشتی لای موهایت میانداخت و نازت را میخرید. خوش به حال
آنها که مادر دارند، مادر! خدا نگهت دارد.
روزهایی که بی مادرم شروع شد، اصلا نمیارزد به شب برسانم.
مادرجان،
اگر یادم میآمد آن زانوان همیشه رنجورت، آن دل همیشه نگرانت، آن چشمان
همیشه مضطرب و قد خمیدهات را، هرگز صدایم را بلند نمیکردم.
بوسه بر دست پدر واجب است، اما بوسه بر پای مادر واجبتر.
هر انسانی عطری خاص دارد! گاهی برخی، عجیب بوی خدا میدهند، مثل مادر.
میشــــه اسـم پاکتو
رو دل خـــــدا نوشت
میشه با تو پر کشید
تــــوی راه سرنوشت
میشـــه با عطـر تنت
تا خــــود خـدا رسید
میشــه چشــم نازتو
رو تن گلهــــا کـشید
مادرم جـــــونم فـدات
برم قــــربــون چشات
تو اگــــــــه نگام کنی
جون میدم واس نگات
مادر قسم بجان عزیز ات که هیج گاه
یاد شکـــــوه مند تو، از دل نمی رود
تا دامن کفـــــن نکشم زیر پای خاک
نقشی تو هم دمی ز مقابل نمی رود
تو گوهری که در کف طفلی فتاده ای
من، ساده لوح کودک گوهر ندیده ام
گاهی بسنگ جهل، گهر را شکسته ام
گاهی بدست خشم بخاکش کشیده ام
ننگـــــرم در تـــو، در آن دل بنگــرم / تحفـــه او را آر ، ای جــــان بــــردرم
با تـــو او چــون است ؟ هستم من چنان / زیـــر پـــــای مــــادران باشــد جنــــان
روز مادر مبارک
معذرت میخوام فیثاغورس ….چرا که مادر من سختترین معادلات است!
معذرت میخوام نیوتن …چرا که مادر من راز جاذبه است!
معذرت میخوام ادیسون …چرا که مادر من اولین چراغ زندگی من است!
معذرت میخوام افلاطون …چرا که این مادر من است که مدینه فاضله قلب من است!
معذرت میخوام رومئو… چرا که همه راهها به عشق مادر ختم میشود…!
معذرت میخوام ژولیت …چرا که مادر عشق من است !
در کوچهی جان همیشه مادر باقی است
دریای محبتش چو کوثر باقی است
در گویش عاشقانه، نام مادر
شعری است که تا ابد به دفتر باقی است
خاک را پرسیدم
می توانی آیا
دل مادر گردی
آسمانی شوی وخرمن اخترگردی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
بوستان کم دارم
در دلم گنج نهان کم دارم
این جهان را گفتم
هستی ومکان را گفتم
می توانی آیا
لفظ مادر گردی
همهء رفعت را
همهء عزت را
همهء شوکت را
بهر یک ثانیه بستر گردی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
آسمان کم دارم
اختران کم دارم
رفعت وشوکت وشان کم دارم
عزت ونام ونشان کم دارم
آنجهان راگفتم
می توانی آیا
لحظه یی دامن مادر باشی
مهد رحمت شوی وسخت معطر باشی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
باغ رنگین جنان کم دارم
آنچه در سینهء مادر بود آن کم دارم
مادر ، تک واژه ایست زیبا
مادر ، عین زیباییست و البته که زیباتر از زیبایی چیزی نیست
قلب بزرگ خدا در سینهی مادران میتپد
مادر ، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا
آنگاه که مادر، گهواره را تکان میدهد
تقدیم به آنی که بهشت زیر پایش
که مهریش تا ابد در دلم جای دارد
تو بهترین گل ، میان شهر گلهایی
تو رنک آفتابی ، شب که می رسد
مسل ستاره گوییا مهتابی ، مادر خوبم
روزت مبارک
الهی من بمیرم جایِ مادر
به چشمانم بمالم پایِ مادر
بیاد لای لایِ بچگی ها
منم با هی هیِ هیهای مادر
مادر
ای باغبان هستی من
گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند
و گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد . . .
روزت مبارک
وقتی به جای کلاغ در آن بازی کودکانه، گفتم: مامان پـر،
خندیدی و گفتی: «من که پر ندارم»
بزرگتر که شدم فهمیدم، تو هم پر داشتی …
به یاد مادرهای عزیزی که دیگه پیشمون نیستن …
پسر رو قدر مادر دان که دایم
کشد رنج پسر بیچاره مادر
برو بیش از پدر خواهش که خواهد
تو را بیش از پدر بیچاره مادر
زجان محبوب تر دارش که دارد
زجان محبوب تر بیچاره مادر
از این پهلو به آن پهلو نغلتد
شب از بیم خطر بیچاره مادر
نگهداری کند نه ماه و نه روز
تو را چون جان به بر بیچاره مادر
به وقت زادن تو مرگ خود را
بگیرد در نظر بیچاره مادر
بشوید کهنه و آراید او را
چو کمتر کارگر بیچاره مادر
تموز و دی تو را ساعت به ساعت
نماید خشک و تر بیچاره مادر
اگر یک عطسه آید از دماغت
پرد هوشش زسر بیچاره مادر
اگر یک سرفه بی جا نمایی
خورد خون جگر بیچاره مادر
برای این که شب راحت بخوابی
نخوابد تا سحر بیچاره مادر
دو سال از گریه روز و شب تو
نداند خواب و خور بیچاره مادر
چو دندان آوری رنجور گردی
کشد رنج دگر بیچاره مادر
سپس چون پا گرفتی ، تا نیافتی
خورد غم بیشتر بیچاره مادر
تو تا یک مختصر جانی بگیری
کند جان مختصر بیچاره مادر
به مکتب چون روی تا باز گردی
بود چشمش به در بیچاره مادر
وگر یک ربع ساعت دیر آیی
شود از خود به در بیچاره مادر
نبیند هیچکس زحمت به دنیا
ز مادر بیشتر بیچاره مادر
تمام حا صلش از زحمت این است
که دارد یک پسر بیچاره مادر
سایه لطف خدایی مادر
معنی عشق و وفایی مادر
شعر من درخور تفسیرت نیست
اوج مهری و صفایی مادر
آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن.
وقتی بزرگتر میشن ، پول دارن اما وقت ندارن.
وقتی هم که پیر میشن ، پول دارن وقت هم دارن اما…مادر ندارن …
به سلامتی همه مادرای دنیا
روز مادر مبارک
کاش مرکز اهدای جوانی هم بود …
آنگاه تمام جوانیام را اهدا میکردم به آن زنی که:
تمام جوانیاش را پای من گذاشت.
شرمندهام “مادر”
وقت کوچ کردن است
کوچ از خود به خدا؛
وقت بخشیدن و صاف کردن دل
پس مرا ببخش؛ اگر با نگاهی یا صدایی یا زبانی بر دلت زخمی انداختم،
مادر ای معنی ایثار تو گل باغ خدایی
توی روزگار غربت با غم دل آشنایی
مینویسم از سر خط ای معنی بودن
منیویسم تا همیشه توی لایق ستودن
اى مـادر عـــزیــز کـــه جـان داده اى مــرا
سـهـل است اگر که جان دهم اکنون براى تو
گـر جـان خــویـش هــم ز بــرایـت فـدا کـنم
کـارى بزرگ نیست ، کـه بـاشـد سـزاى تـو
مادر اولین زیباترین واقعی ترین و پابرجاترین عشقی است
که انسان ها تجربه میکنند
مادر عزیزم روزت مبارک . . .
الهی من بمیرم جای مادر
به چشمانم بمالم پای مادر
به یاد لایلای بچگیها
منم با هیهی هیهای مادر
به یاد زحمت بسیار بابا
ببوسم دست بیهمتای مادر
کاش از قلبم به قبرش راه داشت
کاش زهرا هم زیارتگاه داشت
دنیای کودکی ام سرشار از طنین دل انگیز توست
تمام خاطرات کودکی ام را خط به خط با نام تو نوشته امو همیشه تورا می ستایم.
مادر! در ستایش دنیای پرمهرت ، ترانه ای از اخلاص خواهم سرود
و گلدسته ای از مهر بر گردنت خواهم آویخت.
روزت مبارک
هنوز هم در پی گذشت سالها تن خسته من
گرمی نوازش تورا می خواهد.
دوستت دارم مادر
شد صفحه روزگار تیره
تا دفتر من گشود مادر
از هستی من، نشانه ای نیست
خود بودن من چه بود، مادر
ناموخت مرا زمانه درسی
رندانه ام آزمود، مادر
من در یتیم و گردش چرخ
از دست توام ربود مادر
در دامن روزگارم افکند
از دامن خود چه زود مادر
حالیست مرا که گفتی نیست
گریم همه رود رود مادر
هر روز سپهر سفله داغی
بر داغ دلم فزود مادر
از اختر من شدست گویی
دریای فلک کبود مادر
این ابر منم کز آتش دل
بر چرخ شدم چو دود، مادر
با من همه بخت در ستیزاست
من خاستم، او غنود، مادر
ابریشم بخت من تهی گشت
یکباره ز تار و پود، مادر
این کودک درد آشنا را
ایکاش نزاده بود، مادر
شعریست که در غم تو، فرزند
با خون جگر سرود مادر
بعد از خدا ، خدای دل و جان من توئی
من،بنده ای که بار گنه می کشم به دوش
تو، آن فرشته ای که زمهرت سرشته اند
چشم از گناهکاری فرزند خود بپوش.
برای مادرت یک کاری بکن فردا نه
چند ثانبه دیگر هم نه
چند ساعت بعد هم نه
همین الان ، اگر زنده است… دستش را
اگر به آسمان رفته است …قبرش را
اگر پیشت نیست …یادش را
اگر قهری…چهره اش را
اگر آشتی هستی پایش را…ببوس
مادرم روزت مبارک
دانشمندان
کشف کردهاند که نوزادانی که به اندازهی کافی از مهر و محبت مادری بهره
نمیبرند، در بزرگسالی ترسو، پرخاشگر و خشن، و آنهایی که مهر مادری بسیاری
را تجربه کردهاند، مهربانتر، شجاعتر و اجتماعیتر میشوند.
خدایا هرکه هستم هرچه هستم
به یک لحظه فدای مادرم کـــــــــن
قسم بر اولین واژه ی هستی
که عشق ودین ومظهرم تو هستی
قسم بر دیدگانت شمع روشن
که هستی- گلی سرور به گلشن
مادرم، ای تنها دلیل بودنم
تو تنها ستارهای هستی که در روز و شب میدرخشی.
ای ستارهی زندگیم، تو را با تمام وجود دوست دارم . . .
روز مادر برتمام مادران از خود گذشته مبارک باد.
کاش باشی و بتوان شامه پر کرد از بوی تو،
ای شببوی شبهای بیبوی من.
کجایی ای منِ من؟
کجایی ای من؟
تا جانی دوباره بخشی این من را …
بی تو این من تهی است، هیچ است و پوچ
با تو این من، من است.
آری با توام ای مادرم …
روحت شاد و آرام مادرم …
کودک که بودم، وقتی زمین میخوردم، مادرم مرا میبوسید،
تمام دردهایم از یادم میرفت…
دیروز زمین خوردم، دردم نیامد،
اما…
به جایش تمام بوسههای مادرم به یادم آمد.
در پی گذشت سالها هنوزهم صدای قلب تو
نوازشگر روح خسته من است مادرم . . .
روزت مبارک باد
به دنیا آمد تا دختر کسی شود، ازدواج کرد تا همدم کسی شود
بچه دار شد تا مادر کسی شود، برای همه کسی شد
اما خودش بیکس ماند
به سلامتی همه مادرا ♥
خدا از خاک عشق تو رو سرشته
فـرســتـاده از آســمـون فـرشته
تـا در آغــوش امـن خـود بـگـیـرم
کـه ایـن یـک ذره جا مثـل بهشته
دلم برای تو تنگ می شود مادر
برای وصف قافیه لنگ می شود مادر
بریدم از عالم و آدم , از این بختم
انگار قلب ثانیه سنگ می شود مادر
میشــــه اسـم پاکتو
رو دل خـــــدا نوشت
میشه با تو پر کشید
تــــوی راه سرنوشت
میشـــه با عطـر تنت
تا خــــود خـدا رسید
میشــه چشــم نازتو
رو تن گلهــــا کـشید
مادرم جـــــونم فـدات
برم قــــربــون چشات
تو اگــــــــه نگام کنی
جون میدم واس نگات
مادرم
در نگاهت خستگی معنا نداشت
وسعت پاک تو را دریا نداشت
آه ای جاریتر از خورشید خوب
کاشکی هرگز نمیکردی غروب
شادی روح مادران رفته به آسمان صلوات
هر روشنی طلیعه انوار مادر است
هر بوی گل نمونه گلزار مادر است
آنجا که قدسیان وفا سجده میکنند
آن سجدهگاه قلب وفادار مادر است
مادر زشیره ی دادی تــــــو شیـــر مــــــــادر
در پـــای نــو جوانت گشتی تـــو پیـر مــــادر
کانون زندگـــانی گـــــرم از محبت تـــــوست
آغوش گــــرم خـــود، از مـــا مگیـر مـــــادر
مادر نمــای قــدرت دنیـــای خلقـــت است
مادر به مـا ز ایــزد یکتــا فضیـــلت است
فـردوس را بــــه زیر قدمهـــاش مانده رب
کـو را مقــام، بعــد خـــدا در عبـادت است
یاد دارم کودکی بودم خرد
با صدای گرم مادر
هر صبحدم
در میان بستری نرم و تمیز
می گشودم چشم بر نور سفید
می گشودم دل بر نور امید
یاد دارم سفره خانه ما
بوی سنت می داد
جلوه ای زیبا داشت
از زن ایرانی
جلوه ای از یک شمع
ذره ذره می سوخت
و نداشت پرو ایی
که به آخر برسد
کودکم هوش بدار
قبر مادر اینجاست
جای مادر خالیست
دل من تنگ شده
مادرم دیگر نیست
دنیا ارزش پا کوبیدن به شکمت را نداشت.
ببخش مرا مادر…
به یادت داغ بردل مینشانم
ز دیده خون به دامن میفشانم
چو نی، گر نالم از سوز جدایی
نیستان را به آتش میکشانم
دستت را هیزم و طناب بریده و زخمی کرده است
قدت را نشاء و خرمن کوبی خم نموده است
حتی یک لحظه در دنیا نیاسودی
عمرت در گشتن و دویدن در جنگل و صحرا تمام شده است
لالالالا، به قربان تن خسته ات
فدای بوی پیراهن مادرم بشوم
به فدایت که مرا در گهواره تاب می دادی
به فدایت که شب ها برایم نمی خوابیدی
برایم تا صبح لالایی می خواندی
به فدایت که برایم آرزوها داشتی
لالا، به فدایت که دلم پر از حسرت و آرزوست
بدون تو دنیا برایم زندان است
به فدایت که کوله باری از هیزم بر پشتت نهادی
به فدایت که دستانت پینه بسته است
یا مشغول نشاء و یا به دنبال دام ها روانه بودی
لالا، چشمم پر از اشک است، به فدایت
تو خوشی دنیای من بودی
خورشید، حتی گوشه دل تو نمی شود
بهار، نیز بنفشه دستانت نخواهد شد
اگر تمام خوشی های دنیا برای من باشد
هرگز ارزش خوابیدن در آغوش گرم مادر را نخواهد داشت
لالا، به فدای غمخوار خودم
به فدایش که اکنون تنش بیمار و رنجور است
نه………….برای مادرت یک کاری بکن
فردا نه
…چند ساعت بعد هم نه
…چند ثانبه دیگر هم نه…
…همین الان
……برای مادرت یک کاری بکن
اگر زنده است دستش را
اگر به آسمان رفته است …قبرش را….
اگر پیشت نیست …یادش را….
اگر قهری…چهره اش را….
اگر آشتی هستی پایش را…
ببوس…….
دست پر مهر مادر ………….
تنها دستی است که اگر کوتاه از دنیا هم باشد، باز هم از تمام دستها بلندتر است.
کیست مادر؟ نقشه ایجاد ما
کیست مادر؟ بانی بنیاد ما
قلب او سرچشمه امید هاست
سینه او مشرق خورشیدهاست
آغوش تو ای مادر من بستر ناز است
لالایی شب هات مرا گلشن ساز است
رخسار و وجود تو مرا پیکر مهر است
هم قبله و هم کعبه و هم عشق و نیاز است . . .
مادر روزت مبارک
مادر، من هرگز بهشت را زیر پایت ندیدم، زیر پای تو آرزوهایی بود که به خاطر من از آن گذشتی، در آن دنیا حلالم کن. مرا ببخش مادر.
به یادت ای چراغ روشن من
زداغ دل بسوزد دامن من
ز بس در دل، گل یادت شکوفاست
گرفته بوی گل، پیراهن من
همه شب خواب بینم، خواب دیدار
دلی دارم، دلی بی تاب دیدار
تو خورشیدی و من شبنم چه سازم
نه تاب دوری و نه تاب دیدار
سری داریم و سودای غم تو
پری داریم و پروای غم تو
غمت از هرچه شادی دلگشاتر
دلی داریم و دریای غم تو
مادر بر من روزگاران گذشته لیک چه خوشبختم
که دستانم بوی تو را میدهند هنوز
روزت مبارک
مادر ای والاترین رویا ی عشق
مادر ای دلوا پس فردای عشق
مادر ای غمخوار بی همتا ی من
اولین و آخرین معنای عشق
مادرم ای بهتر از فصل بهار
مادرم روشن تر از هر چشمه سار
مادرم روزت مبارک ناز من
مادرم تنها تویی آواز من . . .
به سلامتی کسی که از غرش شیر نمیترسد اما از آه مادر میترسد.
مادر عزیزتر از جانم، بعد از نام خدا تمام زیباییها در چشمان تو نمایان میشود …
تو آرامبخش جسم و جانم هستی …
مثل یک روز قشنگ آفتابی به آسمان قلبم تابیدی و آمدی تا گلدانهای اطلسی باغ دلم مهمان خندههای تو شدند …
عاشقانه دوستت دارم …
ای آن که تویی صبور خانه ، مادر
ای شمع تویی فروغ خانه ، مادر
ای عطر تو عطر هر بهار است ، مادر
وای (وی) مهر تو در حد کمال است ، مادر
ای نام تو ملک ،چه بی ریایی ، مادر
هم شاه غم و ملک وفایی ، مادر
ای آن که بهشت بود تو را ، ای مادر
کآن وعده ی اوست ، خدا ، تورا ای مادر
ای افضل و ای سرور و ای شاه کلیدم ، مادر
زآن لحظه ی کودکی تویی امیدم ، مادر
ای خواب تو بی خواب شده ، هر شب و روز
زآن لحظه خدا تو را صدا زد ، مادر
این نام تو ، نام توست زآن روز نخست
زآن دم همه مبهوت ثنایت ، مادر
مادر یک عمر، و نه فقط نُه ماه بار مرا به دوش کشید
حالا بی انصافیست تنها بگویم مادر “روز”ت مبارک!
مادر “عمرت” مبارک…